۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

بنر در جنگل لیبرالیسم

آخر نفهمیدم "عمو جغد شاخدار" قبل از مرگش چه چیزی را می خواست به "بنر" بگوید. بنر، سنجاب دوست داشتنی که یک فرق بزرگ با همه سنجاب های دیگر داشت، این که یک "گربه" او را بزرگ کرده بود و تا مدت ها فکر می کرد یک گربه است. ماهی می خورد، دمش را موقع خواب بغل می کرد و زنگوله به گردن داشت.
اما با آتش سوزی مزرعه، همه چیز عوض شد. او "مادر-گربه" مهربان و مزرعه "امن" را از دست داد و خود را در جایی دید که بعدها فهمید نامش جنگل است. یکی از زیبا ترین سکانس های این انیمیشن، جایی است که بنر برای سیر کردن شکمش سعی می کند از رودخانه ماهی بگیرد و وقتی "سو"، یکی از سنجاب های جنگل، برایش گردو می اندازد او اصلا نمی داند چیست و به چه درد می خورد.
"آتش سوزی" مهیب سال گذشته، باعث شد عده بیشتر و با شتاب بیشتری "مادر-گربه" مهربان را ترک کنند و پا به "جنگل لیبرالیسم" بگذارند. جایی که اولین بار چیزهایی را تجربه کردند که در این جنگل، حق طبیعی هر سنجابی است: پریدن روی شاخه های درخت، آزاد بودن، سنجاب بودن و ... البته شروع کردن همه چیز از اول: غذا پیدا کردن، غذا خوردن، راه رفتن، فرار کردن از چنگ روباه و ... . اما در این جنگل چیز دیگری هم برای تجربه کردن هست: تصویر مزرعه ای که پشت سر همچنان می سوزد.
راستی چقدر عمو جغد شاخدار مهربان بود که به خاطر دوستی اش با بنر دیگر سنجاب نمی خورد. کاش می دانستم قبل از مرگش چه رازی را می خواست به بنر بگوید.

لینک تصویر

۸ نظر:

هیچکس گفت...

عمو جغد شاخدار واقعا مهربون بود.

مسعود گفت...

سلام
خیلی زیبابود
خاطره انگیز ویاداورسالهای بچگیم بود
وحالاکه این داستان رودوباره بازگوکردی من متوجه روابط عمیق درون فیلم کردی
من ودوستم که الان ازخوندن مطلبت لذت بردیم ازت تشکرمیکنیم

دلفین گفت...

ممنون از یادآوری خاطرات دوران کوچکی به وجه اومدم

محسن گفت...

بسیار زیبا بود تشکر
اگر مزرعه آتش نمی گرفت بنر هیچ گاه نمی فهمید گربه نیست.
فکر می کنم این چیزی بود که عمو جغد می خواست به بنر یاداوری کنه

که حقایق دیگه هم هستن که بنر داره درموردشون اشتباه می کنه در حالی که درست به نظر میان....

بی رنگ بی رنگ گفت...

مرسی مسعود جان...

سوال ایجاد کردی تو ذهنم، از دیروز دارم بهش فکر میکنم!!!

مسعود گفت...

هیچکس، مسعود، دلفین، محسن و محمد رضا، ممنون از همراهی همیشگی تان

رضا گفت...

راستی همه چی ش خیلی قشنگه خوب هم برای این جا جفت و جورش کردی ولی این جغد شاخ دار علیرغم این که خیلی دوست دارم باور کنم فکر می کنم یه راز بزرگ توش هست اون هم اینه که هیچ موقع با واقعیت جور در نمی اد

بهشب گفت...

مهندس دیر به دیر به روز می کنی.