۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

من یک "کاچاکچی" هستم


این که مدیری از یک استان "برخوردار" تر بیاید و در هرمزگان زمام اداره ای دولتی را در دست بگیرد چیز بی سابقه ای نیست اما به برکت گسترش عدالت، "دلسوزانی" از استان های محروم تر هم از این خوان گسترده بهره ها بردند.
- من دویست واحد مسکن مهر را در استان ... نظارت کرده ام، من مهندسان مشاور بزرگی مثل ... را آدم کرده ام...
خوشبختانه سه - چهار جلسه ای بیشتر در خدمت این عزیز برای دفاع از پروژه ای که داشتم، نبودم.

به نظر من برای فهمیدن نادرست بودن بعضی چیزها سواد آکادمیک زیادی لازم نیست، مثلا این که چون بندرعباس یک شهر ساحلی است پس یک مداد دستمان بگیریم و روی نقشه شهر یک خط به موازات لبه ساحل بکشیم که می خواهیم یک بلوار داشته باشیم! آن هم سرتاسری، از این طرف شهر تا آن طرف!

همکاری می گفت در جلسه ای با همان مدیر عزیز این موضوع را طرح کرده که جناب مهندس این بلوار شما ارتباط محله های ماهیگیر نشین را با دریا قطع کرده و عملا به زندگی آنها لطمه زده است و جواب:
- ماهیگیر؟ این ها که یک مشت قاچاقچی هستند...


کاچاکچی: قاچاقچی به گویش محلی

عکس: عبدالحسین رضوانی


۴ نظر:

دلفین گفت...

سلام
این جور انسانها دارای کمبود هستند که سعی می کنند با این حرف ها خودشونو بزرگ جلوه دهند اما تو خال تو خالی ان.

هیچکس گفت...

من خیلی دیدم از کسانی که با یه دید مشخص وارد یه منطقه میشن یا یه قضاوت مشخص برای یه قشر خاص دارن.گاهی واقعا همونقدر که دگم هستن احمق هم هستن ولی گاهی متوجه هستن که اون چیزی که می گن اشتباهه ولی به هر حال ترجیح میدن همون حرف نظر یا قضاوت اشتباه رو نه تنها تکرار کنن بلکه بر اساس اون عمل کنن.از این دسته ی دوم زیاد داریم.

محسن گفت...

قبول نکردن اشتباهات و غرور(و گاهی نادانی) بزرگ ترین مشکل برخی از مسعولین.

رضا افضلی گفت...

هر استان و شهری مسئولانش باید از میون مردم همون منطقه انتخاب بشن تا چنین مشکلی درست نشه