۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

چهل کلاغ


چهل کلاغ نشستند
شکارچی ایستاد
یک کلاغ افتاد
سی و نه کلاغ ماندند
سی ونه کلاغ کر بودند
دومی افتاد...

۹ نظر:

سعيد گفت...

عالي بود مسعود جان!! عالي...

گن جیش کک گفت...

چهل کلاغ بی پر بودند
و توپ پر ..

گن جیش کک گفت...

چهل کلاغ بی پر بودند
و توپ پر ..

گن جیش کک گفت...

چهل کلاغ بی پر بودند
و توپ پر ..

لی گفت...

سلام
زیبا بود . عالی

هیچکس گفت...

سی و نه کلاغ " کور " بودند شاید که نه شکارچی را دیدند نه افتادن و نه خونین شدن یکی از خود را.

محسن گفت...

2-3-4....37-38-39.
1 کلاغ پرید!
نه از صدای گلوله ،از غریضه گرسنگی...

رضا شبگرد گفت...

فکر کنم یه مفهوم مهمه اجتماعی دارن موقعی که مرگ هم نوع مون اصلن برامون مهم نیست

دلفین گفت...

کلاغی نماند
نه از صدای گلوله
از صدای مستی و دیوانگی